Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1072 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to seek a position
U
جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to prospect for gold
U
جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
herborize
U
جستجوی گیاه کردن
canvasses
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
to rummage out
U
با جستجوی زیاد پیدا کردن
to search
U
گشتن
[جستجو کردن]
goggle
U
چپ نگاه کردن گشتن
goggled
U
چپ نگاه کردن گشتن
goggling
U
چپ نگاه کردن گشتن
foraging
U
پی علف گشتن کاوش کردن
forage
U
پی علف گشتن کاوش کردن
forages
U
پی علف گشتن کاوش کردن
foraged
U
پی علف گشتن کاوش کردن
utility
U
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
circuit
U
دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuits
U
دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
job to job transition
U
فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص
to outflank an army
U
گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
surf
U
جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
in search of
U
در جستجوی
after
U
در جستجوی
sequential search
U
جستجوی ترتیبی
table look up
U
جستجوی جدول
binary chop
U
جستجوی دودویی
the search of
U
جستجوی چیزی
area search
U
جستجوی ناحیه
dichotomizing search
U
جستجوی دوقسمتی
fibonacci search
U
جستجوی فیبوناچی
dichotomizing search
U
جستجوی دو حالته
linear search
U
جستجوی خطی
dichotomizing search
U
جستجوی دورستهای
chaining search
U
جستجوی زنجیرهای
area search
U
جستجوی دامنهای
pervestigation
U
جستجوی کامل
perquisition
U
جستجوی کامل
area search
U
جستجوی ناحیهای
global search
U
جستجوی سراسری
binary search
U
جستجوی دودوئی
backward search
U
جستجوی پسرو
head seek time
U
زمان جستجوی هد
binary search
U
جستجوی دوتایی
parallel search storage
U
انباره جستجوی موازی
multifile search
U
جستجوی چند پروندهای
full text searching
U
جستجوی تمام متن
optimum tree search
U
جستجوی بهینه درخت
rummage up
U
با جستجوی زیاد در اوردن
rummage out
U
با جستجوی زیاد در اوردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
see about (something)
<idiom>
U
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
hits
U
جستجوی موفق در پایگاه داده
hitting
U
جستجوی موفق در پایگاه داده
hit
U
جستجوی موفق در پایگاه داده
hunting
U
فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
free WAIS
U
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
searches
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
cover search
U
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
search
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
primming
U
بتونه کاری کردن راه انداختن موتور یا گرم کردن ان
tempering (metallurgy)
U
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
overpersuade
U
کسی را بر خلاف میلش به کردن کاری وادار کردن
searches
U
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
retrospective search
U
جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
searched
U
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
searchingly
U
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search
U
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
bumble
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
whitewash
U
سفید کاری کردن ماست مالی کردن
To do something slapdash.
U
کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
chaining
U
جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
binary look up
U
روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
reforest
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforests
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
fullest
U
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
search and replace
U
جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
full
U
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
list
U
لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
stucco
U
گچ کاری کردن
habitual way of doing anything
U
کردن کاری
recondition
U
نو کاری کردن
reconditioned
U
نو کاری کردن
reconditions
U
نو کاری کردن
strangle
U
ول گشتن
searchingly
U
گشتن
seeking
U
گشتن
to muck a bout
U
ول گشتن
hang around
U
ول گشتن
putters
U
ول گشتن
To loaf about . To loiter .
U
ول گشتن
searched
U
گشتن
puttered
U
ول گشتن
search
U
گشتن
swivel
U
گشتن
searches
U
گشتن
putter
U
ول گشتن
swivels
U
گشتن
to poke a bout
U
ول گشتن
swivelled
U
گشتن
slosh
U
ول گشتن
puttering
U
ول گشتن
go about
U
گشتن
seach
U
گشتن
sloshing
U
ول گشتن
to knock about
U
ول گشتن
seek
U
گشتن
roaming
U
گشتن
to fool about
U
ول گشتن
roamed
U
گشتن
to go about
U
گشتن
roams
U
گشتن
sloshes
U
ول گشتن
seeks
U
گشتن
roam
U
گشتن
garden
U
درخت کاری کردن باغبانی کردن
enforce
U
مجبور کردن وادار کردن به کاری
prime
U
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
gardens
U
درخت کاری کردن باغبانی کردن
engrave
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
primed
U
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
enforced
U
مجبور کردن وادار کردن به کاری
primes
U
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
engraved
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraves
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
gardened
U
درخت کاری کردن باغبانی کردن
enforces
U
مجبور کردن وادار کردن به کاری
mess
U
:شلوغ کاری کردن الوده کردن
messes
U
:شلوغ کاری کردن الوده کردن
enforcing
U
مجبور کردن وادار کردن به کاری
viewed
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
view
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
views
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
viewing
U
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
flourish
U
زینت کاری کردن
flourished
U
زینت کاری کردن
flourishes
U
زینت کاری کردن
plasters
U
گچ کاری کردن اندود
to intervene in an affair
U
در کاری مداخله کردن
manipulation
U
دست کاری کردن
stunting
U
شیرین کاری کردن
stunts
U
شیرین کاری کردن
mind to do a thing
U
متمایل کردن به کاری
to start out to do something
U
قصد کاری را کردن
plaster
U
گچ کاری کردن اندود
lubrication
U
روغن کاری کردن
carve
U
کنده کاری کردن
stunt
U
شیرین کاری کردن
shyster
U
دغل کاری کردن
inlays
U
خاتم کاری کردن
rodeo
U
سوار کاری کردن
carvings
U
کنده کاری کردن
the proper time to do a thing
U
برای کردن کاری
inlay
U
خاتم کاری کردن
keen set for doing anything
U
ارزومند کردن کاری
carves
U
کنده کاری کردن
carved
U
کنده کاری کردن
rodeos
U
سوار کاری کردن
purfle
U
منبت کاری کردن
To perform a feat.
U
شیرین کاری کردن
keen set for doing anything
U
مشتاق کردن کاری
splay
U
منبت کاری کردن
hammered
U
چکش کاری کردن
calker
U
بتونه کاری کردن
to brush over
U
دست کاری کردن
spackle
U
بتونه کاری کردن
blackjack
U
مجبوربانجام کاری کردن
adventurism
U
اقدام به کاری کردن
hammer
U
چکش کاری کردن
To do something on purpose ( deliberately ).
U
از قصد کاری را کردن
go near to do something
U
تقریبا کاری را کردن
enamel
U
مینا کاری کردن
splaying
U
منبت کاری کردن
splays
U
منبت کاری کردن
To make assurance doubly sure . To leave nothing to chance. To take every precaution .
U
محکم کاری کردن
refashion
U
دست کاری کردن
contract
U
مقاطعه کاری کردن
granulate
U
چکش کاری کردن
inlaying
U
خاتم کاری کردن
splayed
U
منبت کاری کردن
stick with
<idiom>
U
دنبال کردن کاری
to touch up
U
دست کاری کردن
hammers
U
چکش کاری کردن
To look for a pretext ( an excuse ).
U
پی بهانه گشتن
to draw blank
U
گشتن وچیزی
to fish in troubled waters
U
پی بازاراشفته گشتن
fossick
U
خوب گشتن
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
incentive
1
strong
1
To be capable of quoting
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
set the record straight
1
چیزی که عوض داره گله نداره
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com